دختری برای کوچه
بن بست نیست.
بی دل نیست.
حال نوبت شماست ای امیزش بقای معیوب!
آهی ریخته شد در جوی و نگاهی فسرد به دیوار
یا شاید بسته به تخت.
نفر بعد،تو هستی!
بسوزانش!
خداوند کوچه را از یاد برده.
+ نوشته شده در شنبه دهم دی ۱۴۰۱ ساعت 21:16 توسط زینب کسرا
|